این روزها که همه سینماهای دنیا مشکل دارند و علاوه بر آن، تئاتر، موسیقی و … هم در حال ورشکستگی است، سینمای ایران یک مشکل اساسی بدتر از کرونا دارد که هیچ وقت هم حل نمیشود و آن هم مدیریت است. یک کرونای عجیب به جان سینما افتاده که هیچ دارو و واکسنی هم برای درمان آن وجود ندارد.
وی افزود: هر کسی به عنوان مدیر فرهنگی چند سالی میآید و میرود و با مدیر بعدی روز از نو و روزی از نو؛ در صورتی که مدیریت فرهنگی نباید زود به زود عوض شود، ولی متاسفانه در ایران اینگونه نیست.
اصولا تصمیمهایی که در وزارت ارشاد برای سینما گرفته میشود، موقت، زودگذر و حتی غیرعاقلانه است. از سویی از منظر وزارت ارشادیهای کنونی، سینما فقط سالن است. نمیدانم در این سالن چه کسی قرار است اجرا کند؟ یعنی سالنها مفتخرند به اجراهایی که در آنها انجام میشود یا هنرمندان مفتخرند به مکان هایی که اجرا داشته اند؛ بهرام بیضایی در کوچه و خیابان اجرا کند افتخاری برای آنجاست، ولی برای مدیران فرهنگی ما برعکس است، چون برای آنها، سالن و تولید آثار بی خاصیتی که مورد استقبال هم قرار نمی گیرند اهمیت دارد.
تامل برانگیز است که همه در سینما، غصه سالن دار را میخورند. سالنهایی که نود درصد آن یا رانتی و یا وابسته به دولت هستند و مشکلی هم ندارند. زیرا قرار نیست کسی از جیبش ضررها را پرداخت کند. اما کسی نمیگوید بازیگر پیشکسوت بیکار خانه نشین که کرونا گرفته و عوامل پشت دوربین که ماه هاست بیکار و بی پول هستند باید چکار کنند؟ چرا کسی نباید غصه این گروه از سینما را بخورد!؟
چند ماهی میشود که به ارشاد میروم و دنبال کمک هزینهای هستم که خودشان گفته اند به فیلمهایی اختصاص می دهیم که در دوران کرونا اکران شدند. اما خبری از آن نیست. مدام میگویند شش ماه است که سینماها خالی افتاده اند و ماهیانه بیست میلیون تومان اجاره دارند و ضرر میدهند؛ من هم پاسخ میدهم که یکسال این ضرر کرد، دویست و چهل میلیون میشود، در صورتی که دو میلیارد تومان هزینه تولید فیلم روی دست من مانده و الان نمیدانم چکار کنم؛ شما غصه مرا نمیخورید، اما غصه سینماداری را میخورید که ماهیانه بیست میلیون تومان اجاره میدهد. آن هم سالن هایی که چند سال با اکران فیلم هایی، چون «مطرب»، «تگزاس» و … درآمدزایی داشته اند.