به گزارش پایگاه خبری همزمان،فصل دوم سریال Euphoria ؛ سریال سرخوشی هویت فردی هر شخصیت و آنچه را که بین آنها مطرح میشود، منعکس میکند. بازتابی شاعرانه و مجذوبکننده که از طریق رابطه جنسی، خشونت، عشق و مواد مخدر رخ میدهد و فرسودهترین و انسانیترین چهره شخصیتها را به نمایش میگذارد. کافیست بازی زندیا را در قسمت پنجم بیاد بیاورید و از هر جهتی شما در بازیگری و شخصیتپردازی قانع شوید.
بررسی فصل دوم سریال Euphoria در یک نگاه
محوریت روایی فصل دوم Euphoria چند و چون رابطه بین Rue و Jules را حفظ میکند و در عین حال قسمتهای جدیدی از زندگی قهرمانان آن را فاش میکند. Euphoria سریالی است که از اولین باری که به نمایش گذاشته شد، تحولات زیادی پیدا کرد. درواقع شخصیتها و لحن رواییاش جریان تازهای را به خود گرفت.
علیرغم انتظارات زیاد پیرامون ادامه این سریال، در فصل دوم حتی شخصیت بیشتری نسبت به آنچه قبلا میشناختیم دارد و روایت خود را به عنوان یکی از پرمغزترین داستانهای بزرگ یک دهه گذشته شکل میدهد. فصل دوم، هم از لحاظ روایی و هم از نظر شخصیتپردازی خاص و پرمایهاش بسیار تحسین برانگیز است.
من در فصل دوم سریال سرخوشی صداقت بیشتر، چه خوب و چه بد، در رویکردی که سعی شده به طرح داستان داده شود، مییابم. از لحاظ تکنیکال میشود به نورها و سایههای موجود در تصویربرداری اشاره کرد که به شدت در راستای شخصیتپردازی و انتقال حس بازیگران است. همه چیز از طریق نوعی شاعرانگی خاص، غمانگیز ( و پر از نویز به تصویر کشیده میشود.
به نظر میرسد هر فصل جنبههای مختلفی از بخشی از زیست جوانان را بررسی میکند، هر کدام جذابتر از دیگری، که با درخششی شگفتانگیز ما را سرگرم؛ اما مهمتر از همه ما را در دنیای درونی هر یک از شخصیتهای اصلی غوطه ور میکند. تماشا کردن به عنوان یک بیننده نسبت به سریال سرخوشی فقط جهت لذت بردن نیست، بلکه به طرز وحشتناکی الهامبخش و خلاقانه است، چیزی که سم لوینسون برای طرفداران متصور و خلق کرده است.
زندیا یا شاعر بازیگری
کاریزما و پیچیدگیهایی که همه شخصیتهای Euphoria دارند چنان هر بینندهای را هیجانزده میکند که درک عشق ورزیدن بیننده را اجتنابناپذیر میکند. بارها با شخصیتهایی که زندایا و هانتر شفر بازی میکنند میمانیم، اما Euphoria بسیار فراتر از عشق آشفته بین Ru و Jules است، اگرچه منظورم این نیست که آنها یکی از جذابیتهای بزرگ Euphoria نیستند.
در واقع، این دو بازیگر همچنان در سطحی از نشان دادن جنبههای مختلف یک شخصیت ما را گیر میاندازند که از خود بی خود میشویم، به خصوص زندایا. اگر زندایا قبلاً با کارش در فصل اول که جایزه امی را برای او به ارمغان آورد همه ما را شگفت زده کرده بود، در فصل دوم آنچه این بازیگر به ما ارائه میدهد، چیزی مثل طیالعرض در حال و هوای عالمی دیگر است.
بدون اینکه بخواهم در طول بررسی فصل دوم سریال سرخوشی اغراق آمیز حرف بزنم، باید بگویم که کاملاً معتقدم که زندایا با کاری که در فصل دوم انجام میدهد، برخی از جادوییترین و به یاد ماندنیترین لحظات تلویزیون را به ما هدیه میدهد.
زندایا نمیترسد خود را در خیابان رها کند، فریاد بزند، چشمانش را خمار کند که ناشی از درد اعتیاد، ناامیدی و مهمتر از همه درماندگی است. مواد مخدر حالتها و رفتارهای نامتعارفی را در ما ایجاد، که ما را متحول میکند و این چیزی است که زندایا تصمیم میگیرد به ما نشان دهد.
اما با کنار گذاشتن کار غیرقابل مقایسه و ارزشمند Zendaya، منصفانه است که در مورد شخصیتهای کلیدی دیگر صحبت کنیم. اما نظر دادن در رابطه با شخصیتهای دیگر را واگذار میکنم به یادداشت نویسان و منتقدان دیگر.
خلسهای به سوی رهایی
اگر در فصل اول لوینسون فضایی برای خلاقیت بصری که به قول خودش درونیات شخصیتها را تعریف و ترسیم میکرد، به تصویر کشیده بود، با بازگشت خود با فصل 2 Euphoria خلسهای خاص و منحصربه فرد عدهای انسان را با چکش در ذهن ما فرو میکند که اگر رهایی بلد نباشیم، نمیتوان به راحتی با سریال کنار آمد.
زیباییشناسی از هرگونه ارجاع به دنیای محسوس، جدا میشود، و سکانسهایی را به نمایش میگذارد که پیشنهادها را به کلمات، تصویر را به حقیقت ترجیح میدهد. تکنیک سام لوینسون مستقلتر از هر محصول دیگری در دنیای تصویر است که تا به حال اتفاق افتاده است.
آن رنجی که در فصل دوم به نمایش درمیآید، تمایل به مرگ دارد که نسبت به سن کم شخصیتها بسیار ناامیدکننده است، نیروی محرکهای برای مشکلات نوجوانی است که در طول ساختار روایی سریال، سنگینی سوء تفاهم را با خود حمل میکند.
منطق تلاش برای پر کردن آن آشفتگیها با غرق شدن در آنها، تا زمانی که نفسشان بند بیاید، هدف ماجرای ذهنی کارگردان است. آشفتگی شدید برای جامعهای که فرزندان خود را در خطر رها کرده است و آنها تصمیم گرفتهاند به گونهای برخورد کنند که گویی شبانه در یک بزرگراه، بیهوش خود را به اینور و آنور میکوبند.
سخن آخر
به طور کلی، میتوانیم با قاطعیت بگوییم که Euphoria به عنوان ستاره بزرگ صحنه تلویزیون فعلی تأیید شده است. لوینسون که اغلب درون خودشناسی عمیق خودش غرق میشود، توسط مونولوگهای به شدت بیرحمانه همه چیز را به تصویر میکشد و آنها را به سکانسهای رویایی وصل میکند.
کارگردان در فصل دوم کاری کرده که بیننده وادار شود که به طور جدی با آن خود را همراه کند و به همراه همه شخصیتها خود را به در و دیوار تنهایی بکوبد.
در نقد فصل دوم سریال Euphoria تمام سعی من بر این بود که به شما بگویم، این سریال را باید با ذهنی باز، بدون قضاوت و با همدلی زیاد ببلعید! ایفوریا گویی در ادامه فصل پایانی فصل اول، در سختیها و مشقتهای گروهی از نوجوانان به سفر خود ادامه میدهد و درونیات آنها را با کارگردانی و صحنهپردازی بیان میکند.
فصل دوم بسیار انتزاعیتر میشود و به دنبال شکل بیانی خود در زیباییشناسی میگردد و تخیلی را تأیید میکند که فقط متعلق به این سریال است. احساس خطر و ناراحتی نسبت به قهرمانهای داستان که بیننده مدام به آن پی میبرد و تنها با زیبایی بصری آثار سام لوینسون روشن میشود.
مشخصات سریال
- ژانر درام نوجوانانه
- سازنده سام لوینسون بر پایهٔ مجموعهٔ اسرائیلی سرخوشی
- نویسنده سام لوینسون
- کارگردان آگوستین فریزل، سام لوینسون، جنیفر موریسون و پیپا بیانکو
- بازیگران زندیا، مود آپاتو، انگوس کلود، اریک دین، الکسا دمی، جیکوب الوردی، باربی فریرا، نیکا کینگ و استورم رید
- آهنگساز لبرینت
- کشور سازنده ایالات متحده
- زبان اصلی انگلیسی
- شمار فصلها ۲
- شمار قسمتها ۱۴
- دوربین تک دوربین
- مدت ۴۸–۶۵ دقیقه